تاريخ : جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, | 12:29 | نویسنده : MILAD

 

MICHAEL JACKSON LYRICS

They Don't Care About Us Ringtone They Don't Care About Us Ringtone

"They Don't Care About Us"

Skin head, dead head
Everybody gone bad
Situation, aggravation
Everybody allegation
In the suite, on the news
Everybody dog food
Bang bang, shot dead
Everybody's gone mad

All I wanna say is that
They don't really care about us
All I wanna say is that
They don't really care about us

Beat me, hate me
You can never break me
Will me, thrill me
You can never kill me
Jew me, sue me
Everybody do me
Kick me, kike me
Don't you black or white me

All I wanna say is that
They don't really care about us
All I wanna say is that
They don't really care about us

Tell me what has become of my life
I have a wife and two children who love me
I am the victim of police brutality, now
I'm tired of bein' the victim of hate
You're rapin' me off my pride
Oh, for God's sake
I look to heaven to fulfill its prophecy...
Set me free

Skin head, dead head
Everybody gone bad
Trepidation, speculation
Everybody allegation
In the suite, on the news
Everybody dog food
Black male, black mail
Throw your brother in jail

All I wanna say is that
They don't really care about us
All I wanna say is that
They don't really care about us

Tell me what has become of my rights
Am I invisible because you ignore me?
Your proclamation promised me free liberty, now
I'm tired of bein' the victim of shame
They're throwing me in a class with a bad name
I can't believe this is the land from which I came
You know I really do hate to say it
The government don't wanna see
But if Roosevelt was livin'
He wouldn't let this be, no, no

Skin head, dead head
Everybody gone bad
Situation, speculation
Everybody litigation
Beat me, bash me
You can never trash me
Hit me, kick me
You can never get me

All I wanna say is that
They don't really care about us
All I wanna say is that
They don't really care about us

Some things in life they just don't wanna see
But if Martin Luther was livin'
He wouldn't let this be, no, no

Skin head, dead head
Everybody gone bad
Situation, segregation
Everybody allegation
In the suite, on the news
Everybody dog food
Kick me, strike me
Don't you wrong or right me

All I wanna say is that
They don't really care about us
All I wanna say is that
They don't really care about us

All I wanna say is that
They don't really care about us
All I wanna say is that
They don't really care about
All I wanna say is that
they don't really care about
All I wanna say is that
They don't really care about us


تاريخ : دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, | 11:34 | نویسنده : MILAD

 

0930Do Rahi متن عاشقانه مرگ بر دوراهی ها

هنوز صدای قدم هایت را پشت سرم می شنوم
که همچون غریبه ای مرا بی تفاوت دنبال می کنی
ومن این چنین پیش خود می پندارم که هنوز …
با گام هایت مسیرمرا دنبال می کنی ولی افسوس …
مرگ بر دوراهی ها ، لعنت بر هرچه بیراهه است
آری به اولین دوراهی که رسیدیم دیگر صدای قدم هایت نیامد
تو رفته بودی همه گفتند که تو عابری بیش نبودی …

 

ولی من میگویم دوراهی ها تورا ازمن ربودند
لعنت بر دوراهی ها …



تاريخ : دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, | 11:33 | نویسنده : MILAD

0931Beach هوا خوبه، تو هم خوبی، منم بهتر شدم انگار!

هوا خوبه، تو هم خوبی، منم بهتر شدم انگار
یه صبح دیگه عاشق شو، به یاد اولین دیدار
به روت وا میشه چشمایی که با یاد تو می بستم
چه احساسی از این بهتر، تو خوابم عاشقت هستم
تو می چرخی به دور من کنارت شعله ور می شم
تو تکراری نمی شی من بهت وابسته تر می شم

 

تبت هر صبح با من بود، تب گل های داوودی
تبی که تازه می فهمم تو تنها باعثش بودی
تو خورشید رو قسم دادی، فقط با عشق روشن شه
یه کاری با زمین کردی که اینجا جای موندن شه
تو می چرخی به دور من کنارت شعله ور می شم
تو تکراری نمی شی من بهت وابسته تر می شم



تاريخ : دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, | 11:53 | نویسنده : MILAD

 تــو مهـربان تـــرینشان بودی!0646Del Zakhmi تــو مهـربان تـــرینشان بودی!

مـــــــــن زخمــــــــهای بی نظیری به تــن دارم
اما تــــ ـــــو مهــــربان تــــرینشان بودی ،
عمیـــــق تــــرینشان ،
عــــزیــــــــز تـــرینشان !

… … … … … … … بعــد از تــــ ـــو آدم ها
تنها خــــراش های کوچکی بودند بــر پوستـــــم
که هیچ کـــــــدامشان
به پای تـــــ ــــــو نــــــرسیــدند

 

چنین بامهربانی خواندنت چیست؟
بدین نامهربانی راندنت چیست؟
بپرس از این دل دیوانه ی من
که ای بیچاره ……،ماندنت چیست؟

*** **** **** ** ** ** ** ** **** ** **

با گفتن : “عزیزم جایت خالیست” نه جای من پر می شود و نه از عمق شادی هایت کمتر

فقط دلخوش می شوم که هنوز بود و نبودم برایت مهم است . .
 



تاريخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, | 19:42 | نویسنده : MILAD

 آهنگ عاشقانه تو نباشی با صدای محسن یا حقی0925To Nabashi آهنگ عاشقانه تو نباشی با صدای محسن یا حقی

دکلمه اول این آهنگ زیبا

نمی دونم ازکجا شروع کنم قصه ی تلخ سادگیم رو
نمی دونم چرا قسمت می کنم روزهای خوب زندگیم رو
چرا تو اول قصه همه دوستم می دارن
وسط قصه میشه سر به سر من می زارن
تا می خواد قصه تموم شه همه تنهام می زارن
می تونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم
می تونم مثل همه یه عشق بادی بسازم
تا با یه نیش زبون بترکه و خراب بشه
تا بیان جمعش کنن حباب دل سراب بشه
می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی
می تونم درست کنم ترس دل و دلواپسی
می تونم دروغ بگم تا خودم و شیرین کنم
می تونم پشت دل ها قایم بشم، کمین کنم
ولی با این همه حرفا باز منم مثل اونام
یه دروغگو می شم همیشه ورد زبونام
یه نفر پیداب شه بهم بگه چیکار کنم
با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم
من باید از چی بفهمم کی دوستم داره؟
اصلا توی دنیا عشق واقعی وجود داره؟!

 

شعر اصلی این آهنگ زیبا

تو نباشی چشام برات گریونه
دنیا برام بدون تو زندونه
دستات اگه دستام و تنها بذاره
شب و روزم لحظه ای آروم نداره
تو که بارون تو چشام  و می بینی
لحظه لحظه ها رو کنارم می شینی
تو که مثل بارون آرومم می کنی
تو نباشی دل من و خون می کنی

جز تو هیچ کسی و
درد عاشقی و غصه های من و خنده های من و
لحظه های من و گریه های من و ندیده و نشنیده و…
وقتی تو نیستی من می شم بین این آدما مثل یه غریبه و
تو هم همه ها گم می شم دنبال تو دنبال تو…

لینک دانلود آهنگ تو نباشی با صدای محسن یا حقی (ورژن آروم)



تاريخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, | 19:40 | نویسنده : MILAD

 احساس یا عقل؟ مسئله این است!0924Ehsas O aghl احساس یا عقل؟ مسئله این است!

 

این عکس خیلیــــــــــــــــ حرف واسه گفتن داره واااا…



تاريخ : چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, | 15:14 | نویسنده : MILAD

 عشق من، دلم برایت تنگ می شوددلم برایت تنگ می شود

دلم برایت تنگ می شود
گرچه اینجا نیستی
هر جا می روم
یا هر کار می کنم
صورت تو را در خیال می بینم
و دلم برایت تنگ می شود
دلم برای همه چیز گفتن با تو تنگ می شود
دلم برای همه چیز نشان دادن به تو تنگ می شود
دلم برای چشم هایمان تنگ می شود که
پنهانی به هم دل می دادند
دلم برای نوازشت تنگ می شود
دلم برای هیجانی که با هم داشتیم تنگ می شود
دلم برای همه چیزهایی که با هم سهیم بودیم تنگ می شود

 

دلتنگی برای تو را دوست ندارم
احساس سرد و تنهایی است
کاش می توانستم با تو باشم
همین حالا
تا گرمای عشق ما
برف های زمستان را آب کند
اما چون نمی توانم
همین حالا با تو باشم
ناچارم به رویای زمانی که
دوباره با هم خواهیم بود
قانع باشم.
همیشه با تو

—————  پی نوشت  ————- 

سر به هوا نیستــــم
امــــا
همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم
حال عجیبـــی ست
دیدن ِ همان آسمان که
شاید "تـــــو"
دقایقی پیش
به آن نگاه کـــرده ای…!!!



تاريخ : چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, | 15:13 | نویسنده : MILAD

 گاهی به پچ پچ های باران گوش کنگاهی به پچ پچ های باران گوش کن

پچ ِ پچ ِ باران را می شنوی؟
عاشقانه هایش را برای تو فرستاده ست!
گاه در کوچه می رقصد و پای کوبی می کند!
گاه شیشه ی ِ پنجره ی ِ اتاقت را می نوازد…
 و برای قدم زدن، می خواندت
برخیز و خویش را از غمی که تا مرگ ِ احساس می بردت، رها ساز
خیس شو در بارانی که روحت را طراوات می دهد
باران، همه بهانه است
موهبتی ست از سوی ِ خدا
گاه، خدا نیز بهانه می کند
و  مست می شود
برای بارش ِبوسه هایش
و تا آغوش بکشد تو را
از همه ی ِ آن لرزه گناهانی که سبب ِ اندوهت می شوند

 

آری، سروده ام را بگذار به حساب ِ تب و هذیان
اما باور دار که
آغوش ِ او بسیار بزرگ است
گاهی به پچ پچ های باران گوش کن



تاريخ : چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, | 15:9 | نویسنده : MILAD

 داستان کوتاه مردانگی تا کجا…؟!مردانگی تا کجا...؟!

مردی، اسب اصیل و بسیار زیبایی داشت که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کرد. همه آرزوی تملک آن را داشتند. بادیه نشین ثروتمندی پیشنهاد کرد که اسب را با دو شتر معاوضه کند، اما مرد موافقت نکرد. حتی حاضر نبود اسب خود را با تمام شترهای مرد بادیه نشین تعویض کند. بادیه نشین با خود فکر کرد: حالا که او حاضر نیست اسب خود را با تمام دارایی من معاوضه کند، باید به فکر حیله ای باشم. روزی خود را به شکل یک گدا درآورد و در حالی که تظاهر به بیماری می کرد، در حاشیه جاده ای دراز کشید. او می دانست که مرد با اسب خود از آنجا عبور می کند. همین اتفاق هم افتاد… مرد با دیدن آن گدای رنجور، سرشار از همدردی، از اسب خود پیاده شد به طرف مرد بیمار و فقیر رفت و پیشنهاد کرد که او را نزدیک پزشک ببرد.

 

 

مرد گدا ناله کنان جواب داد: من فقیرتر از آن هستم که بتوانم راه بروم. روزهاست که چیزی نخورده ام و نمی توانم از جا بلند شوم. دیگر قدرت ندارم. مرد به او کمک کرد که سوار اسب شود. به محض اینکه مرد گدا روی زین نشست، پاهای خود را به پهلوهای اسب زد و به سرعت دور شد. مرد متوجه شد که گول بادیه نشین را خورده است. فریاد زد: صبر کن! می خواهم چیزی به تو بگویم. بادیه نشین که کنجکاو شده بود کمی دورتر ایستاد. مرد گفت: تو اسب مرا دزدیدی. دیگر کاری از دست من برنمی آید، اما فقط کمی وجدان داشته باش و یک خواهش مرا برآورده کن: «برای هیچ کس تعریف نکن که چگونه مرا گول زدی…»
بادیه نشین تمسخرکنان گفت: چرا باید این کار را انجام دهم؟! مرد گفت: چون ممکن است زمانی بیمار درمانده ای کنار جاده ای افتاده باشد. اگر همه این جریان را بشنوند، دیگر کسی به او کمک نخواهد کرد…



  • عجله
  • قالب بلاگفا
  • در بی نهایت